کاپوچینو در رام‌الله

کتاب را درست شبیه مترجم اولش -گیتا گرکانی- در یک گرمای بیش از حد می‌یابم و بر خلاف او، نه از یک مغازه‌ی زهوار در رفته در یک کشور عربی؛ بلکه از یک غرفه‌ی خیلی شیک و تر و تمیز در دقایق پایانی نمایشگاه کتاب دو سال پیش.

"کاپوچینو در رام الله" متن کوتاه‌شده‌ی ــ خلاصه ــ کتاب "شارون و مادر شوهرم" است. یادداشت‌های روزانه سُعاد امیری، که یک فلسطینی مسلمان‌زاده است. کتاب شرحی است از زندگی روزمره‌ی او در شرایط اشغال و رویارویی مداوم با ماموران و سربازان اسرائیلی که با وقایع مهم سیاسی‌ای همزمان شده. نوشته‌ها مربوط به سال‌های 1981 تا 2004 است:

"نوشته ها، با سفری که از مادرم جدا شدم آغاز شد؛ سفر از امان ــ شهری که در آن بزرگ شدم و بیشتر زندگی‌ام را در آن‌جا گذرانده بودم ــ به رام الله، شهری که در اشغال اسرائیل بود. سفری که قرار بود فقط شش ماه طول بکشد، به سفری برای همه‌ی عمر تبدیل شد. در رام الله زندگی کردم، کار کردم، عاشق شدم، ازدواج کردم و صاحب یک مادر شوهر شدم." ص2

البته شارون و مادر شوهری که خانم امیری از آن ها یاد می‌کنند نقش ظاهری چندانی در روایت‌ها ندارند. بلکه اثرات تصمیم‌ها و افکار آن‌هاست که تمام زندگی او  را در چنگ خود دارد.

اولین قسمت کتاب با نام "حوصله نداشتم" شروع می‌شود. که سعاد امیری حوصله ندارد به ماموران امنیتی اسرائیلی درست جواب بدهد اما حوصله‌ی سرشاری دارد که آن را با جزئیات، برای خواننده شرح دهد.

"مامور که مطمئنا از حاضر جوابی من نه خشنود شده بود و نه قانع، دوباره پرسید: "تو چه‌طور در دمشق به دنیا اومدی؟" اصلا حوصله نداشتم برای‌اش توضیح‌ بدهم که در سال 1940 پدرم که از یافا به بیروت آمده بود، چه‌طور با دیدن مادر دمشقی‌ام دست و پای خودش را گم کرده بود، مادرم هجده ساله بود و پدرم سی و سه ساله. پدرم حدود دوازده سال قبل از دانشگاه آمریکایی بیروت فارغ التحصیل شده بود و مادرم هنوز ..."ص 4

سعاد امیری معمار، پژوهش‌گر و استاد دانشگاه است. سطرهای این کتاب چیزهایی را نشان می‌دهد که تا به حال نه در صحنه‌ها و کشتارهای تلویزیونی دیده‌ایم و نه در کتاب‌های مرکز مطالعات فلسطین و نه در موج‌های ضد صهیونیستی دست‌گیرمان شده است؛ البته اگر نگران دانستن درباره‌ی فلسطین بوده باشیم.

کتاب سرشار است از عبارت‌ها و کلمه‌هایی که سعی می‌کنند هر چه بیشتر نشان‌مان دهند که چگونه می‌توان جنگ و اشغال و زندگی روزمره را با هم عجین کرد. یا اصلا چگونه می‌توان در جنگ و اشغال زندگی کرد؟ پوچی قانون‌ها و سخت گیری‌های بی جا را فریاد می‌زند و اینکه چگونه مردم با تمام این اتفاقات کنار می‌آیند. مردمی که خیلی شبیه ایرانی‌ها، حتی در سخت‌ترین شرایط هم استعداد شوخی و طنازی‌شان گل می‌کند؛ چون تقریبا کار دیگری از دستشان بر نمی‌آید. و سعاد سعی می‌کند که در تمام این روزمرگی‌ها، بر خلاف جهت آب شنا کند؛ وقتی برای چند ساعتی حکومت نظامی به دلایل "انسانی"! لغو می‌شود، حاضر نیست از خانه بیرون برود؛ به نشانه‌ی اعتراض به تصمیم اسرائیل.

امیری آنچنان جزئیات وقایع را خوب توصیف می‌کند؛ که انگار تو هم در کنار او در رام‌الله زندگی می‌کنی و وقتی دارد سرباز اسرائیلی را ریشخند می‌کند و از صندلی عقب زل می‌زند به او؛ تو هم اگر به خودت بیایی می‌بینی گردنت به همراه او کج‌ شده است و داری دندان‌هایت را از روی خشم به ‌هم فشار می‌دهی.
"نمی‌دانم در آن لحظه چه بر سرم آمد. کلمه‌ی حاجیه، نابالغی صدای جیغ آن جوجه سرباز، مه و تاریکی، سرخوردگی هفته‌های حکومت نظامی...
سرم را از پنجره‌ی عقب بیرون بردم و زل زدم به آن سرباز کله پوک...

سرباز باز هم با نوک لوله‌ی تفنگ داخل صندوق خالی را می‌گشت. سرم را صد و هشتاد درجه چرخاندم و مثل جغد زل زدم به او. نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم. آن‌قدر عصبانی بودم که هیچ چیز برایم مهم نبود. سرم فقط پنج، شش سانتی با سر سرباز فاصله داشت.

سرباز اعتراض کرد که "چرا زل زدی به من؟...

با خودم گفتم آشغال! ببین چه‌طوری با یک زل زدن از کوره در می‌روی. نمی‌دانم اگر به اندازه‌ی حقوقت حتی حقّ خرید کردنت، نادیده گرفته می‌شد یا اگر روستایت را با بولدوزر ویران می‌کردند یا خانه‌ات خراب شده بود یا مادرت در یک ایست بازرسی زایمان کرده بود... آن وقت چه می‌کردی؟ تو که فقط با یک نگاه کنترلت را از دست می‌دهی!

سرباز عصبانی تکرار کرد: "شنیدی چی گفتم؟" " ص 40

عبارت‌های عربی که در لابلای متن‌ آمده و کلمه‌ی "خلص" که امیری زیاد از آن استفاده می‌کند؛ نشانت می‌دهد که این مردم دارند با خون جگر تمام این روزها را می‌گذرانند. در سرتاسر کتاب سوالی دست بر دار ذهنت نیست؛ این‌که زندگی در فلسطین و رام الله یک بدشناسی بزرگ است یا یک امتحان الهی بزرگ؟ همان‌موقع که تو اجازه‌ی خروج نداری و سگ‌ات یک پاسپورت اسرائیلی دارد.

کاپوچینو در رام الله؛ نوشته‌ی سعاد امیری ، ترجمه‌ی لیلا حسینی، انتشارات روایت فتح، 1386